هنوز چند دقیقه به وقت استراحت رقابت 6-Max Pot-Limit Omaha با ورودی ۵۰۰۰ دلاری مانده بود که اسکاتی نگوین از صندلی خود بلند شد. بنظر میرسید که لیوان مشروبش خالی شده است. او سپس کمی با تلفن صحبت کرد، سیگاری کشید و با در دست داشتن مشروبی تازه در کنار میزی به ما ملحق شد تا بتواند به تعدادی از سوالاتمان پاسخ دهد.
اسکاتی نگوین طرفداران زیادی در سراسر دنیا دارد. حتی افراد زیادی تکه کلام او را (Baby) تکرار میکنند و داستان رقابتهایش نقل بسیاری از محافل پوکر است.
او در برنامه کونان اوبرین نیز حضور یافت. اسکاتی نگوین تاکنون برندهی ۵ دستبند طلای WSOP و بیش از ۱۱ میلیوندلار جایزه از تورنومنتهای لایو است. به او لقب Prince of Poker و یا همان شاهزادهی پوکر را نیز دادهاند.
جدول محتوا
اوایل زندگی اسکاتی نگوین
او در ۲۸ اکتبر سال ۱۹۶۲ در دوران بحران موشکی کوبا و دو سال قبل از اینکه رئیس جمهور (لیندن بیجانسون)، قطعنامهی خلیج تونکین را امضا کند، چشم به جهان گشود. قابل ذکر است که این قطعنامه به نیروهای نظامی آمریکا اجازهی حضور در جنوبشرقی آسیا، مخصوصا ویتنام را میداد. اسکاتی نگوین در جنوبشرقی ویتنام چشم به جهان گشود اما نمیداند که مکان دقیق تولدش در کدام شهر بوده است.
اسکاتی نگوین میگوید: من هیچوقت از مادرم نپرسیدم که در نها ترنگ به دنیا آمدم و یا دا لات. در واقع دا لات شهری است که خاندان پدریام در آنجا متولد شدند. من هرگز تصور نمیکردم که کسی در آمریکا با دا لات آشنایی داشته باشد به همین خاطر هیچوقت به آن اشاره نکرده بودم. به احتمال زیاد من نیز متولد دا لات هستم.
جالب است بدانید که دا لات، شهری کوهستانی در فاصلهی ۱۴۰ کیلومتری شهر ساحلی نها ترنگ است که در واقع تمامی این شهرها، شاهد جنگ ویتنام بودند.
اسکاتی نگوین میگوید: در مسافت بین خانه و مدرسهی ما، اجساد زیادی بر روی زمین بود و ما نیز هر روز مجبور بودیم که از میان این خونها و جسدها عبور کنیم. حتی شبها در هنگام خواب احتمال حملههای هوایی وجود داشت. به خاطر دارم که در طی یکی از این حملهّهای هوایی، خانهی دوستم منفجر شد و تمامیشان در این حادثه جان باختند. در واقع ما با سختیهای زیادی مواجه بودیم و این چیزی است که در جنگها رخ میدهد.
مهاجرت اسکاتی نگوین به آمریکا
اسکاتی در میان ۱۳ خواهر و برادر دیگرش فرزند ارشد خانواده بود و بدلیل کمبود کار و فقر کشور جنگزدهشان، برای کسب درآمد به آمریکا فرستاده شد.
اسکاتی نگوین میگوید: طولی نکشید که پدر و مادرم دیگر نمیتوانستند مخارج این خانوادهی پرجمعیت را تامین کنند. به همین خاطر مرا به کمپ کمونیستی فرستاند تا بتوانم در آنجا آموزش ببینم. در این کمپ باید از کوهها بالا میرفتیم و به قطع درختان، حمل چوبها و کارهایی از این قبیل میپرداختیم. بعد از مدتی مادرم به آنجا آمد و مرا از رفتنم به آمریکا برای کار مطلع ساخت.
در ۱۴ سالگی، اسکاتی نگوین به آمریکا رفت اما اقامت در شیکاگو شادی و خوشحالی را برایش به ارمغان نیاورد.
او میگوید: شیکاگو پوشیده از برف بود، حال آنکه من و برادرم هرگز در زندگیمان برف ندیده بودیم. همچنین فردی که سرپرستی ما را قبول کرده بود، هر روز صبح مجبورمان میکرد تا به اسبها و مرغهایش غذا بدهیم. او سرپرستی ما ۴ نفر را قبول کرده بود تا بتواند از ما همانند بردهای کار بکشد. او حتی ما را به مدرسه نمیفرستاد.
اسکاتی و برادرش پس از مدتی توانستند سرپرست بهتری در فلوریدا پیدا کنند. او در ادامه گفت که سرپرست جدیدش رفتار بسیار خوبی با آنها داشت و با آنها همانند عضوی از خانوادهاش برخورد میکرد.
حرفهی پوکر او
او پس از گذشت چند سال برای شرکت در رقابتهای پوکر به لاسوگاس رفت و توانست لقب شاهزادهی پوکر را از آن خود کند. جالب است بدانید که او در کودکی پوکر را از مادرش آموخته بود.
اسکاتی نگوین میگوید: مادرم انواع بازیهای پوکر را بلد بود و من نیز تنها با نشستن در کنار او در حین بازیهایش، توانستم پوکر را بیاموزم. او گاهی با من نیز پوکر بازی میکرد که در اغلب اوقات او را شکست میدادم. در آن زمان تنها ۵ سال داشتم اما با اینحال بر بسیاری از فعالیتها و بازیهایی که بزرگسالان انجام میدادند، مسلط بودم. استعداد بالایم در یادگیری حتی برای مادرم نیز باورنکردنی بود.
با این وجود پدر اسکاتی اصلا دوست نداشت که فرزندانش بازیهای کارتی را انجام دهند.
او میگوید: هیچکدام از ما اجازهی دست زدن به کارتها را در خانه نداشتیم زیرا در اینصورت با تنبیه از جانب پدرم مواجه میشدیم. او حتی هنگامیکه متوجه بازی کردنمان میشد، مادرم را نیز تنبیه میکرد. به یاد دارم که همیشه مرا با شلنگی بزرگ کتک میزد، طوریکه پوست بدنم پاره میشد و خون میآمد.
سرانجام پدرش پس از مشاهدهی موفقیتهای متعدد اسکاتی در لاسوگاس، با حرفهی پسرش کنار آمد و دیگر هیچگونه مخالفتی از خود نشان نداد.
کسب شهرت و مشکلات پس از آن
او میگوید: در سال ۱۹۹۷، برای اولین بار به رقابت در مسابقهی Omaha hi/lo در WSOP پرداختم و توانستم با داشتن چیپهای زیاد برنده شوم اما موضوع این است که جایزهی این مسابقه تنها ۳۰۰۰ دلار بود، در صورتیکه ما حدودا ۱۴ ساعت بازی کرده بودیم. من با اینکه برندهی این رقابت شدم اما در واقع ورشکسته شده بودم زیرا تمامی چیپهایم را از دست داده بودم. پس از پایان یافتن این رقابت و در حالیکه برندهی دستبند طلای WSOP شده بودم، هیچ پولی در جیب نداشتم. حتی مجبور شدم تا برای بازگشت به خانه ۵ دلار از دربان کازینو قرض بگیرم.
او در این مصاحبه اعلام کرد که روزهای رقابتهای بیپروایش به پایان رسیده است زیرا دیگر همانند گذشته، جوانی مغرور و با تکبر نیست.
اسکاتی نگوین میگوید: در ابتدای ورودم به حرفهی پوکر علاوه بر خام و بیتجربه بودن، اعتمادبنفس زیادی در شکست دادن رقبایم داشتم و در واقع موفق به انجام اینکار نیز شدم. من توانستم پوکربازان زیادی را از سر راهم کنار بزنم اما در نهایت این کازینو بود که در مقابلم به پیروزی دست یافت. آنها با فراهم کردن لیموزینهای گرانقیمت، زنان، مواد مخدر و چیزهایی از این قبیل توانستند تمامی داراییام را از آن خود کنند.
او میگوید: تصور کنید که در اوج جوانیتان هستید و تمام چیزهایی که آرزویش را داشتید، در اختیارتان قرار دهند. آنها حتی سوئیتی عالی به من دادند که هزینه هر شب اقامت در آن، ۳۰۰۰ یا ۴۰۰۰ دلار بود. آنها زندگیای رویایی برایم به ارمغان آورده بودند، حال آنکه در گذشته هرگز زندگی راحتی را تجربه نکرده بودم. در کازینو هر کجا که میرفتم، درها را برایم باز میکردند و به محض اینکه چیزی میخواستم، فورا برایم فراهم میکردند. من در ویتنام زندگی سختی داشتم و آنها نیز توانسته بودند با قرار دادن تجربههای جدید در زندگیام، مرا به نابودی بکشانند.
در سال ۲۰۰۸، او توانست با شرکت در مسابقهی Poker Player’s Championship با ورودی ۵۰۰۰۰ دلاری و در طی رقابتی تنگاتنگ با اریک لیندگرن به پیروزی دست یابد. جالب است بدانید که او در حین این رقابت کاملا مست بوده است.
پس از پایان این رقابت، اسکاتی نگوین از تمامی بازیکنان و طرفداران به علت رفتار زنندهاش در حین رقابت عذرخواهی کرد. با این وجود هنوز هم در تمامی بازیها به نوشیدن مشروبات الکلی میپردازد. بنظر میرسد که کارکنان حاضر در WSOP نیز با این پوکرباز و عادتهایش آشنایی کامل دارند و به محض تمام شدن مشروبش، لیوان دیگری برای او پر میکنند.
پشیمان نبودن او از اشتباهات گذشته
اسکاتی نگوین با بسیاری از افراد جامعه تفاوت دارد زیرا اگر کسی همانند او با چنین اشتباهاتی در زندگیاش مواجه میشد، حتما حسرت گذشته را میخورد. در حالیکه اسکاتی نگوین در اینباره میگوید: من هرگز پشیمان نیستم زیرا از تمامی اشتباهاتم درس گرفتم و توانستم در این راه بزرگ شوم. حتی میتوانم تمامی تجربیاتم را در اختیار فرزندم قرار دهم تا او هرگز با چنین شکستهایی در زندگیاش مواجه نشود و مورد سوءاستفاده قرار نگیرد.
او میگوید: باید برای بدست آوردن اهدافتان تلاش کنید و به دنبال چیزهایی که به راحتی بدست میآیند، نباشید. این را به خاطر داشته باشید که اگر کسی چیزی را به رایگان در اختیار شما قرار میدهد، أن را قبول کنید اما هرگز در ازایش بهایی نپردازید.
تاثیر شهرت و ثروت در سبک زندگیاش
همانطور که کنار آمدن با شهرت و ثروت برای نگوین مشکلاتی را به همراه داشته است اما بدترین مساله این است که با داشتن لقب شاهزادهی پوکر، کاملا ورشکسته شود.
او میگوید: ورشکستگی در زمان معروفیت معنایی ندارد زیرا شما قهرمان پوکر هستید و باید تحت هر شرایطی سبک زندگی خاص خود را حفظ کنید. حتی اگر من نیاز به پول داشته باشم تنها آن را با دوستان صمیمیام در میان میگذارم. به همین خاطر وقتی در میان مردم قرار میگیرم، اصلا مهم نیست که ۵۰۰ دلار در جیبم داشته باشم زیرا با طرز برخوردم مردم تصور میکنند که ۵ میلیوندلار بههمراه دارم. من تحت هر شرایطی باید در رستورانی خوب غذا بخورم زیرا هرگز نمیخواهم که کسی شاهد شکستم باشد، به همینخاطر است که همه به من احترام میگذارند.
سخن پایانی
اسکاتی نگوین توانسته برندهی بیش از ۱۱ میلیوندلار از تورنومنتهای لایو و ۵ دستبند طلای WSOP شود.
او میگوید: ممکن است قمار، شهرت و ثروت زندگیتان را تغییر دهد اما من هرگز تغییری نکردهام و همچنان همان اسکاتی سابق هستم. من هنوز هم در مسابقات پوکر به رقابت میپردازم.
اسکاتی نگوین همچنان اهداف زیادی در سر دارد و قصد دارد که به دیوانهترین، کلهخرترین، خوشتیپترین بازیکن پوکر دنیا تبدیل شود و در تمامی انواع بازیهای پوکر به موفقیت دست یابد، تا همگان دریابند که او قادر به انجام هر کاری است.